اما در اسرائیل، بنیامین نتانیاهو معتقد است این توافق بدترین اشتباه کشورهای غربی در مقابل ایران است چون امکان دستیابی این کشور به سلاح هستهای را از بین نمیبرد. نتانیاهو همچنین ادعا کرده است که با همسایگان عرب هم صحبت کرده و آنها هم در مورد خطرناک بودن توافق هستهای با او هم عقیده هستند.
در چنین شرایطی به نظر میرسد اسرائیل در آستانه توافق احتمالی ایران و 1+5 ، مجدانه تلاش میکند از آب گلآلود ماهی گرفته و منافع و امنیت اسرائیل را به این توافق گره بزند. در این راستا اسرائیل دو راهکار عمده در پیش گرفته است:
1. تقویت بنیه نظامی؛ علاوه بر کشورهای حوزه خلیج فارس که با شرکت در نشست اخیر کمپ دیوید بر سرعت بخشیدن به صادرات سلاح به کشورهای جنوب خلیج فارس و تقویت همکاریهای امنیتی و دفاعی با آمریکا تاکید کردند، اسرائیل نیز عجولانه در صدد امتیازگیری از ایالات متحده برای دوران پس از توافق احتمالی با ایران برآمده است.
با توجه به نفوذ لابی اسرائیل در ایالات متحده و نیاز رؤسای جمهور آمریکا به رأی یهودیان قدرتمند این کشور، مقامات اسرائیلی دریافتهاند که میتوانند دولت آمریکا را برای افزایش کمکهای نظامی به این کشور مجاب کنند. در این راستا اسرائیل خواستار افزایش قابل ملاحظه کمکهای نظامی واشنگتن به تلآویو است تا این کمکها از 1/3 میلیارد دلار در سال به 4 میلیارد دلار افزایش یابد.
البته این میزان شامل کمکهای ویژه برای توسعه و ارتقای سامانه موشک گنبد آهنین، موشکانداز دیوید و موشکهای أرو سه (که توانایی نابود کردن موشکهای پرتابی مهاجم را دارند و با مشارکت متخصصان آمریکایی تهیه شده است) نمیشود. قابل ذکر است که حمایت مالی اخیر سنا از برنامه گنبد آهنین (سامانه سپر دفاع موشکی) رژیم صهیونیستی نیز، مبلغ 225 میلیون دلار بوده است.
با این حال وزارت دفاع اسرائیل، طرحی موسوم به «مولفههای غرامت» نیز آماده کرده و در آن فهرست بلند بالایی را برای تقویت امنیت اسرائیل در پی توافق هستهای با ایران و نیز توافقهای تسلیحاتی بین آمریکا، عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس آورده است. اين فهرست شامل قراردادهاي تسليحاتي مشابه قراردادهاي تسليحاتي واشنگتن با کشورهاي عربي خليج فارس و همچنين سلاحهايي است که آمريکا قبلا به اين کشور نفروخته است.
2. کشاندن اعراب به جبهه خود و ایجاد جبهه عربی- اسرائیلی در مقابل ایران؛ از زمان پیدایش رژیم غاصب صهیونیستی بر روی نقشه جغرافیایی در سال 1948 تا سالهای اخیر، همواره اسرائیل به عنوان دشمن درجه یک کشورهای عربی و اسلامی مطرح بوده و جنگهای متعددی نیز بین آنها درگرفته است. این مسأله سبب احساس ناامنی دائمی اسرائیل و تلاش این کشور برای تغییر چنین شرایطی گردیده است.
با مطرح شدن بحث پرونده هستهای ایران و نیز تحولات اخیر منطقه که به ناآرامی در کشورهای سوریه، عراق و یمن انجامیده است، اسرائیل به موقعیت مناسبی دست یافته تا جبهه عربی-اسلامی مقابل خود را به سمت هدفی دیگر متمایل نموده و با طرح نگرانیهای واهی مشترک بین اسرائیل و کشورهای عرب منطقه، ایران را به عنوان دشمن جدید آنها معرفی نماید.
در نتیجه سخنان اخیر نتانیاهو مبنی بر هم نظر بودن کشورهای عرب همسایه با او در این راستا ارزیابی میشود؛ هر چند وی نامی از هیچ کشور عربی به میان نیاورده است و خود این مسأله میتواند معانی مختلفی داشته باشد. سناریوی نخست این است که سخنان وی یک بلوف سیاسی و ادعای پوچ به منظور تشویق و تحریک کشورهای عربی جهت عقب نماندن از دیگری و افزایش مناسباتشان با اسرائیل بوده است و سناریوی دیگر اینکه برخی کشورهای عربی در پشت پرده مذاکراتی را با اسرائیل آغاز کردهاند؛ منتها از آنجا که هزینه سیاسی رابطه با اسرائیل برای آنها بسیار زیاد است و افکار عمومی داخلی آنها چنین مناسباتی را نمیپذیرد، حاضر به علنی کردن این روابط نیستند.
در هر صورت هر دوی این سناریوها نشاندهنده آن هستند که شکل گیری جبهه عربی-اسرائیلی چندان هم سهلالوصول نبوده و در آینده کوتاهمدت قابل تحقق نیست. در چنین شرایطی تقویت قدرت نظامی اسرائیل و حمایتهای ایالات متحده از این کشور کمترین امتیازی است که دولت آمریکا برای راضی نگه داشتن این متحد دیرین و همراه نمودن آن با توافق هستهای انجام خواهد داد.
- منبع: ايرنا
نظر شما